در زمانهاي قديم عابدي بوده مردم، مريض هاي صعب العلاج خود را كه دكترها نمي توانستند آنها را درمان كنند به
نزد او مي آوردند و او هم براي آنها دعا مي كرد و شفاي آنها را از خدا مي گرفت. روزي پسران پادشاه آن زمان كه
اين مطلب را شنيده بودند و خواهرشان كور بود او را نزد برسيسا آوردند و از او خواستند كه براي او دعا كند تا
چشمهايش سالم شود. آنطور كه نقل ميشود چون برسيسا شبها مشغول دعا و مناجات ميشد، آنها خواهر
خود را گذاشتند تا برسيسا شفاي او را بگيرد و فردا او را برگردانند. شب برسيسا مشغول دعا شد و شفاي اين
دختر را از خدا خواست و دختر شفا داده شد. وقتي دختر بينا شد برسيسا به او گفت ميخواهي شب را بمان فردا
با برادرهايت برو ميخواهي هم همين الان برو. دختر گفت: من همين الان ميروم.
چند قدمي بيشتر، دختر از محل برسيسا دور نشده بود كه شيطان به سراغ برسيسا آمد و گفت: چرا او را رها كردي،
دختر به اين زيبايي حيف نيست كه از دستش بدهي! و خلاصه او را وسوسه كرد و برسيسا مغلوب شيطان شد و
دختر را به حجرهي خود آورد و با او زنا كرد. وقتي اين گناه كبيره و شنيع را انجام داد، شيطان آمد و به او گفت: بيچاره
شدي، فردا وقتي برادران بيايند و اين قضيه بر ملا شود، پادشاه تو را اعدام ميكند. او را بكش و خاكش كن و وقتي
برادرانش از او سؤال كردند، بگو خوب شد و رفت. برسيسا آن دختر را كشت و خاكش كرد. فردا صبح وقتي برادران
آمدند كه خواهر خود را ببرند قبل از اينكه به نزد برسيسا برسند شيطان به شكل انساني ظاهر شد و قضيه را براي
آنها گفت و محل دفن خواهرشان را به آنها نشان داد. خلاصه پادشاه حكم به اعدام برسيسا داد، وقتي طناب دار را به
گردن برسيسا انداختند، شيطان ظاهر شد و گفت به من سجده كن تا تو را نجات دهم، برسيسا با اشاره به شيطان
سجده كرد و مشرك شد و طناب دار كشيده شد يعني شيطان او را به لجن كشيد و هيچ كاري هم براي او انجام نداد.
خداي تعالي ميفرمايد:« كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَريءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ
الْعالَمينَ»(1) يعني: مانند شيطان وقتي به انسان گفت كافر شو ولي هنگامي كه كافر شد گفت من از تو بيزارم.
قطعا من از خدا- پروردگار عالميان- ميترسم. و اين برنامهاي است كه شيطان براي همه ميخواهد انجام دهد؛ تا چه
كسي او را ياري كند و چه كسي از او روبرگرداند. تذكر بسيا مهم: يكي از راههايي كه شيطان بسياري از افراد را به
گمراهي و عذاب جهنم كشيده و بسيار از اين راه موفق بوده مسالهي شهوت جنسي است. عزيزان! تمامي
دستورات اسلام كه از جانب خداي تعالي نازل شده است داراي حكمت و مصلحت ميباشد. و اين حكمت و مصلحت
به نفع ما انسانهاست و الا براي خدا كه نفعي ندارد. اگر خداي تعالي در مورد نگاه به نامحرم به انسان ها هشدار
مي دهد و درآيهي 30 سورهي نورميفرمايد: به مؤمنين بگو چشمهاي خود را بپوشانند(نگاه به زنهاي نامحرم نكنند)
و در آيهي بعد ميفرمايد: به زنهاي مؤمنه بگو كه: چشمهاي خود را بپوشانند(نگاه به مردهاي نامحرم نكنند) براي اين
است كه بسياري از گناهان، از نگاههاي حرام شروع ميشود و وقتي شيطان از اين طريق توانست بر انسان مسلط
شود ممكن است تا حد كفر او را بكشاند. و در روايت ميفرمايند كه: نگاه به نامحرم تيري از ناحيهي شيطان است.
اگر خداي تعالي ميفرمايد: به زنهاي مؤمنه بگو كه زينتهاي خود را ظاهر نكنند(مگر براي محارمشان) براي اين
است كه يك خانم كه با زينت و آرايش در خيابان ظاهر ميشود؛ يك نمايندهي شيطان ميشود كه مردهايي كه او را
نگاه ميكنند( و او هم به منظور خودنمايي اين كار را كرده و الا دليل ديگري ندارد با اين وضع در جامعه ظاهر شود)
تيرباران كند، آنها را به انحراف بكشاند تا جايي كه ممكن است عدهاي را با اين كار خود جهنمي كند و سد عن سبيل
الله نمايد. و يكي از گناهاني كه در قيامت بايد بسيار مواظب آن باشيم اين است كه خداي نكرده سد عن سبيل الله
نشويم زيرا يكي از گناهان نابخشودني در قيامت مانع راه خدا شدن و باعث گمراهي ديگران شدن است. اگر اسلام
بر خلاف آنچه متاسفانه امروزه شايع شده، اجازهي رابطه به دخـــتر و پسر حتي براي آنها كه قصد ازدواج با هم دارند
قبل از ازدواج نميدهد و خداي تعالي در دو آيهي از قرآن وقتي در مورد ازدواج صحبت ميفرمايد به اين نكته اشاره
ميفرمايد. در آيهي 25 سورهي نساء ميفرمايد كه اگر حتي با كنيزان(كه در زمانهاي قديم بوده) خواستيد ازدواج كنيد
علاوه بر اينكه بايد ايمان داشته باشند، نبايد دوست پنهاني گرفته باشند. و در آيهي 5 سورهي مائده در عين آنكه
ازدواج را حلال ميشمارد ولي دوست پنهاني و نامشروع را منع نموده است. بخاطر اين است كه مفاسد زيادي از اين
رابطههاي نامشروع پديد ميآيد كه قابل جبران نيست. خلاصه وقتي در روايات يكي از مهلكات سه گانه را شهوت ذكر
ميكنند، وقتي يكي از چهار ركن كفر را شهوت نام ميبرند بايد به شهوت جنسي و تبعات آن دقت كنيم و تا حدي
كه خداي تعالي اجازه داده آن را آزاد بگذاريم و از عاقبت كساني كه از حد خود تجاوز كردند و به هلاكت كشيده شدند
درس عبرت بگيريم تا به عاقبت آنها گرفتار نشويم.
نظرات شما عزیزان: